از جمله عوامل مهم شکل دهنده اقتصاد نوین انقلاب فناوری، جهانی شدن و از بین رفتن قوانین بازارمیباشد. این ۳ مولفه در سطوح مختلف با یکدیگر تعامل دارند و نیروی محرکه اقتصاد نوین را ایجاد می کنند. اقتصاد سنتی مملو از دستگاه های آنالوگ بود که بر روی یک موج سیگنال پیوسته کار می کردند، مانند صفحه های گرامافون.
در جهان امروز، سیستمها و دستگاهها با فناوری دیجیتالی کار میکنند که در آن اطلاعات به صورت یک و صفر انجام میشود. با این حال، این اطلاعات دیجیتال را نمی توان بدون اتصال از طریق شبکه های سیمی یا بی سیم بین دستگاه ها رد و بدل کرد. این اتصال از طریق اینترانت، اکسترانت و اینترنت به دست می آید.
اینترنت به یاهو، آمازون، ebay و امثال اینها این امکان را میدهد که محصولاتی مانند موسیقی، کتاب، پوشاک و غیره را مستقیماً به مشتریان عرضه کنند. این اتفاق منجر به بی ثباتی توزیعکنندگان و خردهفروشان سنتی شده و در نهلیت باعث شد برخی کسبوکار خود را تعطیل کنند. با این حال، برخی ازآنها پورتال های آنلاین را برای عرضه محصولات و خدمات خود ایجاد کردند که به نوبه خود باعث بی ثباتی بازیکنان آنلاین جدید شد. برخی از شرکت ها که با اقتصاد سنتی کار میکردند به واسطه قدرت برند خود و مدل های ضعیف کسب و کارشرکتهایی که آنلاین فعالیت میکردند موفق بودند.
در اقتصاد سنتی تنها تمرکز بر استانداردسازی، تولید انبوه و سیاست بازاریابی منحصر به فرد بود.در صورتی که شرکت ها، با توجه به حجم اطلاعات موجود در اقتصاد نوین ، بهترین درک را از مصرف کنندگان دارند. این درک بهتر منجر به تغییر محصولات سفارشی شده ازآنچه استانداردسازی شده بود شده است. با این حال، این سفارشی سازی نه تنها برای شرکت ها بلکه برای مشتری نیز نقص هایی دارد.
آنچه برای شرکت ها دشوار است حفظ سطح هزینه محصولات سفارشی شده برای ثبت سود است. سفارشی سازی برای محصولاتی که نیاز به مهندسی صنایع پیچیده دارند غیرممکن است. مشتری ظاهر واقعی محصول را تا زمانی که به طور کامل تکمیل نشده است نمی داند و همچنین سیاست مرجوعی در سفارشی سازی وجود ندارد.
عملکرد اقتصادنوین ،منجر به تغییر رویکرد شرکت ها به کسب و کار خود شده است. شرکتها با اشتیاق وافری در انتظار توسعه در بخشهای بازار هستند تا حداکثر سهم بازار را به دست آورند و در عین حال تمرکز خود را بر نیازهای مشتری حفظ کنند.چراکه این شرکت ها در حال ایجاد تحولات سازمانی هستند که در آن بخش ها برای مدیریت یک بخش به جای یک محصول توسعه یافته اند.
علاوه بر این شرکت ها به شدت انتظار دارند که ارزش ویژه برند مشتری محور برای تقویت روابط بلندمدت افزایش یابد. شرکتها محصولاتی را عرضه میکنند که با ایجاد یک نام تجاری قوی، فرای انتظار مشتری فعالیت میکنند ، در حالی که وظیفه برندسازی پیشین از طریق تبلیغات انجام میشد. شرکت ها با کارکنان، کانال توزیع و تامین کنندگان به عنوان شریک تجاری خود رفتار می کنند نه مشتری.
با تغییر شیوه فعالیت شرکت ها در اقتصاد نوین تطبیق شیوههای بازاریابی هم ضرورت دارد. از آنجایی که مصرف کنندگان در پی خرید عمده آنلاین برای خود هستند، کسب و کارها در پی تجارت الکترونیکی (تجارت الکترونیک) به عنوان راهی رو به جلو هستند. تحقیقات نشان داده است که کاربران آنلاین بیشتر موسیقی، نرم افزار، کتاب، پوشاک و غیره را خریداری میکنند و کالاهایی مانند اتومبیل، خانه و غیره را به طور آنلاین نمیخرند.
خریداران کسب وکار وتامین کننذگان نیز به صورت آنلاین کار خود را انجام می دهند و در نتیجه هزینه تاسیس را به میزان قابل توجهی کاهش می دهند. علاوه بر این تجارت الکترونیک از طریق شبکههای اجتماعی و انجمنها که در آن در مورد تجربیات مربوط به محصول بحث میشود ، درهای ارتباط مشتری با مشتری را باز کرده است. ، مصرف کنندگان از طریق اینترنت قادر به بازخورد سریعتر به شرکت ها در مورد به محصولات و خدمات هستند.
همانطور که کسب و کارها به صورت آنلاین صورت می گیرد تمرکز بر توسعه وب سایت ها برای ارائه تجربه موثق و واقعی و دقیق به مصرف کنندگان تغییر می کند. جهت تأثیر گذاری مطلوب بر مصرف کننده طراحی وب سایت، نگهداری و امنیت از اهمیت به سزایی برخوردار است. در عصر حاضر که عصر اینترنت است بازاریابی و تبلیغات آنلاین بسیار برجسته شده است.
اقتصاد نوین چالشها و فرصتهایی را نه تنها برای شرکتها، بلکه برای مصرفکنندگان به ارمغان آورده است.
مترجم: دکتر ملیکا ملک آرا – مولف، مشاور سازمانی و پژوهشگر پسا دکتری مدیریت، موسسه آموزش عالی مدیریت، تهران
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰