اربعین امروز توجیه کننده منطق سیر از ناپختگی به پختگی و از پراکندگی به پیوستگی میکند. با بررسی نمونههای تاریخی، مهمترین گزارههای معنا بخش یا مصادیق تاریخی اربعین عبارتاند از:
۱. وعدگاهی برای دیدار موسی (ع) با رب – فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً – در کوه طور؛
۲. موعدی برای دریافت وحی و آغاز رسالت پیامبر اعظم (ص)؛
۳. زمان به کمال رسیدن رشد عقلی و بارو شدن ادرکات انسانی؛
۴. توصیه به ریاضت چهل شبانه روزی برای دسترسی به مقامات و خیرات؛
۵. ابطال چهل روزه اعمال، عبادات، طهارت و… به دلیل آلودگی به محرماتی نظیر شرب خمر؛
۶. باور فرهنگ عمومی ایرانیان و دیگر امم به اعتبار ماهیتی و تقدیس چهل؛
۷. اوج تحول آب و هوا در چله کوچک تابستان و چله بزرگ زمستان.
بنابراین به رغم آنکه در معنا مفهوم اربعین دارای معنی چهل است، امروز استفاده از لفظ اربعین فراتر از معنی و مصداق چهل است و یاد آورد چند معنا دیگر نیز هست:
۱. اربعین و سایر اعداد القاء کننده منظور و هدف خاص؛
۲. اربعین یعنی دوره زمانی بزرگداشت یا گرامیداشت یک واقعه؛
۳. اربعین به عنوان نماد و نشانه کثرت و زیادی لحظه ها؛
۴. اربعین یعنی دست یابی به پختگی فکری و رشد و تعالی عقلی؛
۵. اربعین یعنی قرار گرفتن انسان در سن و سال بلوغ شخصیتی؛
۶. اربعین نماد و نشانه معنویت برای مذاهب و ادیان؛
۷. اربعین یک امتداد زمانی برای بررسی تحلیل رفتار فردی و یا تحلیل وضعیت اجتماعی؛
۸. اربعین یعنی میقات برای ملاقات به سان میقات موسی با پروردگارش.
اربعین در معنی و مصداق؛ میثاق و عهد، آغاز و انجام، رشد و کمال، حرکت و امتداد، کثرت و غلظت، وعدگاه و قرارگاه و… است. راهپیمایی اربعین سمبل و نماد طی کردن مسیر سخت ولی پرجذابه تا رسیدن به رشد و کمال است.
مهمترین محصول تدابیر، توصیهها و رویهها در باب اربعین این است که هر چیز یا هر کس از نقص به پختگی و از نورسی به بلوغ برسد، اربعینی میشود. بنابراین در ادبیات دینی و فرهنگ انسانی، اربعین سیر در مسیر پختگی، یابندگی و آستانه فضیلت و آغاز معرفت است.
از وعدگاه تاریخی تا تحقق وعده تاریخی
از نظر سابقه تاریخی و سنت بزرگان، مصادیق زیادی در زیارت اربعین وجود دارد. در تاریخ از هنگام بازگشت کاروان بازماندگان نهضت عاشورا به کربلا به رهبری زینب کبری (س) و حضور جابر ابن عبدالله انصاری در سال ۶۱ ه.ق معادل ۵۹ ه.ش، به عنوان اولین زائرین اربعین یاد شده است. مختار ثقفی قیام خون خواهانهاش را از کربلا آغاز کرد و در طول مدت یکسال و هشت ماه حکومت اش بین سال ۶۶ تا ۶۷ هجری، زائر اربعین بود. ابوریحان بیرونی مشهور به “دانشمند همه چیدان” از ریاضی تا نجوم و از تاریخنگاری تا مردم شناسی در حدود هزار سال پیش، به زیارت اربعین پرداخته است.
حاکمان شیعه آلبویه در قرن ۴ ه.ق و حاکمان صفویه در قرن ۱۱ ه.ق از جمله زیارت کنندگان معصومین (ع) با پای برهنه بودهاند. علمای شیعه نظیر شیخ مرتضی انصاری، شیخ بهایی، میرزا حسین نوری و آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی و… بارها به سفر اربعین رفتهاند و آنقدر این سنت دیرین پایدار بوده که مسیرشان به طریق العماء مشهور شده است.
هر چند رسم پیادهروی در دوره ی حکام مستبد از جمله دوره صدام ممنوع بود، اما زیارت پنهانی اربعین از همان طریق العلماء صورت میگرفت. از جمله فرزند امام خمینی (ره) حاج سید مصطفی خمینی به همراه سایر علما و جمع محدودی از مردم هر سال با پای برهنه از لابلای نخلستان و گذرگاههای فرعی – طریق العلماء – به زیارت اربعین میرفتند.
در مجموع در دوره حاکمیت حزب بعث سختگیریهای شدیدی در مسیر اربعین صورت گرفت به گونهای که حرکت بر سنت زیارت اربعین برای بیش از نیم قرن به آرزو و آمال محبان تبدیل شد. به همین سبب حرکت در مسیر کربلا آرزو و وعده بازکردن این مسیر همواره مطرح بوده است، وعده شهید سلیمانی برای محقق کردن شعار رزمندگان: “کربلا کربلا ما داریم میآیم”، یکی از مصادیق تحقق وعده الهی در دفاع مقدس است که دستاورد دفاع مخلصانه حاج قاسم و مدافعان حرم از حرمت اهلالبیت و مقابله با قدرتهای استکباری و جریانهای تکفیری در منطقه غرب آسیا بود.
امروز زیارت اربعین به عنوان یک آرزوی همگانی یا وعده صادقانه بزرگان، از آرزو و رؤیا به حقیقت پیوسته و به سان مغناطیس دلدادگان را به خود جذب کرده و حیات بخشی میکند. این زیارت در حال “احیای سنن صالحانه الهی و سنت مؤمنانه انسانی در زیست اجتماعی” است.
بنابراین “هجرت اربعینی به عنوان یک نرم افزار فرهنگی” یکی از عظیمترین مناسبتهای انسانی – تمدنی و اسلامی – انقلابی است که از ترکیب محبت و مودّت از یک سو و معرفت و عقلانیت از سوی دیگر شکل گرفته است و در حال تغییر بسیاری از معادلات انسانی، اجتماعی و جهانی از طریق تحریک فطرت و تحول در مبدأ میل آنان “از مادیگرایی به معنویت خواهی” است.
اربعین مقیاس آزادگی (شورش علیه حرص و رهایی از دیو طمع)
در چارچوب جامعه شناختی و مبتنی بر نظریه فطرت برای تغییر مبدأ میل، میتوان اربعین را یکی از کانونهای اصلی تاریخ، برای رهایی و آزادگی از عادات و تغییر مبداء میل انسان دانست، تغییری که با اتخاذ رویکرد ادباری در مکتب حسینی قابل تفسیر است.
از منظر معنایی اتخاذ رویکرد ادباری یا دافعه، نقیض رویکرد اقبالی و جاذبه است و به معنای دوری، جدایی، دفع و رفع آمده است.
بنابراین ادبار – پشت کردن و دوری گزیدن – در این رویکرد، موتور محرک دافعه حسینی محسوب میشود که برای مدیریت سیه روزی انسان از گذشته تاکنون ارائه شده است. بنابراین انسان اربعینی مبتنی بر گرایش درونی و فطری خود در حال گذر از رذایل نگون بخت کننده خود است. با این وجود مهمترین قرائن و شواهد در این گذار تاریخی و در شمایل اربعینی عبارت است از:
۱. مرز شکنی: رهایی از قلمرو ساختگی با هدف فرونشاندن عصبیت های قومی – قشری؛
۲. رخوت زدایی: تلاش برای رهایی از ضعف اراده و سستی قدم در برخورد با مسائل جامعه؛
۳. پریشان گریزی: فرار از ابهام و گنگی ناشی از مصرف بیقاعده فناوری نوین اطلاعاتی و اجتماعی؛
۴. حیرت گریزی: رهایی از گیجی و سرگردانی گرفتار در گرداب اندیشه سراب گون؛
۵. دفع پیچیدگی: رفع ابهام و دشواری امور پیچیده و سهل الوصول کردن پدیدهها؛
۶. استبداد گریزی: با تکیه بر جمع گرایی و جلوگیری از خودمداری و استبداد رأی؛
۷. استعمار ستیزی: از طریق برائت از اشکال مختلف ظلم و ستم در کنار آزادی خواهی؛
۸. مادی گریزی: از طریق عرضه تمام عیار داراییهای مادی و انسانی در مسیر محبوب؛
۹. دفع خود محوری: از طریق رفع خودشیفتگی، خود برترانگاری و خود در میان بینی؛
۱۰. غریزه زدایی: تلاش به منظور دوری از کنشها و واکنشهای عادت واره در زیست انسانی و اجتماعی؛
۱۱. بدعت گریزی: از طریق تعیین خطوط فاصله با تزویرگران ضلالت پیشه؛
۱۲. سلطه ستیزی: از طریق دوری گزینی از سلطه پذیری صاحبان زر و زور.
استنباط راهبردی
در یک نگاه راهبردی، اربعین یک حقیقت فراتاریخی و در عین حال با زیرساخت فرهنگی برای تغییر در مبداء میل بشر از مصرف زدگی مفرط و جامعه تکاثری (بهره حداکثری از ثروت و لذت) است. شواهد و قرائن عبرت آموز ذکر شده در این متن، حکایت از “شورش علیه حرص و رهایی از دیو طمع” به عنوان مقیاس آزادگی است.
مهمترین دستاورد اتخاذ رویکرد ادباری و دافعه؛ “جهالت زدایی و ضلالت روبی” از زیست انسانی و اجتماعی در افق منتهی به ظهور است.
آرامش بعد از طوفان
در ادبیات و دیدگاه بزرگان عرفان و اخلاق اسلامی آمده است که؛ محبان به مقام و مؤمنین به مرام امام حسین علیه السلام در عصر عاشورا و عصر اربعین، احساس سبکباری و سبکبالی میکنند. پیامد این وضعیت؛ جوشش مسرت و نشاط از درون، سرریز شدن آن در هویت و هویدا شدن آن در چهره محبان است.
حقیر از معلم اخلاق مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی شنیدم که علت این نشاط و سبکی، خاصیت پاک کنندگی اشک بر امام و ریزش معاصی ناشی از مودّت سیدالشهداء (ع) است.
با این وجود برعکس تصورات عوامانه برخی مدعیان که مجالس عزاداری امام حسین (ع) را حزن آور میدانند؛ ماهیت و حقیقت این مجالس نشاط آور است و این محصول سبکی انسان از وابستگیها و دلبستگیها از یک سو و نتیجه استحکام اعتقادی و اطمینان قلبی به ماهیت نجات بخشی او در دریاهای توفان زده و جهان آشوب ناک است.
- نویسنده : احمد باقری مزینانی، استادیار دانشگاه
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰