یادداشت از مهران محمدی
به گزارش پایگاه خبری هنر قلم و به نقل از تایماز نیوز / همه آنهاکه در حوزه رسانه فعالیت دارند، دریافته اند که امروز رسانه های معاند ملت ایران( و نه فقط نظام جمهوری اسلامی) با به کار گیری شگرد منافقانه از طریق سیاه نمایی ویژه از وضع موجود جامعه ایرانی و بزرگنمایی فراتر از حد باور مشکلات موجود، در صدد آن است که اهداف بزرگ تر متولیان خود از جمله براندازی نظام و از هم گسستن یکپارچگی ایران را محقق سازند. آن ها به صورت برنامه ریزی شده ای شکل گرفته و سازماندهی یافته اند که در مواقع لزوم بر روی اتفاقات و مشکلات کوچک و بزرگ داخل ایران موج سواری نمایند و برای رسیدن به اهداف خود، بر اقشار مختلف جامعه متمرکز شده اند، هر زمان که اتاق فرمان اشاره کند با تولید محتوای دروغین و بزرگ کردن اتفاقات کوچک، کشور را به سمت آشوب و اغتشاش پیش می برند؛ اینها هرچند خود را دلسوز مردم ایران نشان می دهند اما هیچگاه پیشنهاد مسالمت آمیز برای رفع مسائل پیش روی مردم قرار نمی دهند و همچنان شیوه بحران سازی را در اولویت دارند.
در پشت پرده این رسانه ها که از مزدوران داخلی برای رساندن پیام خود بهره کشی می کنند، بنیادها، سازمان ها و رژیم های متخاصمی در حال مدیریت استراتژیک هستند تا در بزنگاه های حساس وارد عمل شوند و شبهه بر اقتدار و توسعه ایران وارد سازند و حتی اجازه ندهند رویدادهای تاثیرگذار ملی دیده شود.
علی رغم وجود اعتراضات حاصل از گرانی، فساد، تبعیض، بی توجهی به کشاورزان، رانندگان و سایر اقشار از جمله زنان، ناکارآمدی و مباحث مرتبط با محیط زیست در بسیاری از کشورهای دنیا و بویژه اروپا این دسته از رسانه ها با گذر از آن، همچنان ایران را هدف قرار داده اند و از هیچ موضوعی مرتبط با آن عبور نمی کنند.
پشتیبانی مالی و امنیتی آمریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه، عربستان و برخی متحدان آن ها از این نوع رسانه ها دست کمی از پشتیبانی آن ها از گروهک های تجزیه طلب و آشوبگر اطراف ایران ندارد و اصولا هر اتفاق ساده را بزرگ می کنند تا از این طریق با میدان داری خود به سمت پاشیدگی اجتماعی پیش روند.
رسانه های معاند با تکنیک های متعدد ابتدا خود را در لباس دوست متظاهر می کنند و با به کار گرفتن استراتژی های درازمدت به تدریج مدیریت افکار عمومی را در دست می گیرند اما هرگاه فضای لازم را بدست می آورند چهره منافق آن ها آشکار می گردد.
همواره در هر جامعه ای اعتراضات، به عنوان یک محرک قابل توجه و قدرتمند برای ایجاد تغییرات در حوزه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شناخته می شود که اصولا رسانه ها در قبال آن با اتخاذ موضع مخالفت یا موافقت به فعالیت می پردازند بنابراین رسانه های معاند که پیش از این توانسته اند با شگرد منافقانه در افکار عمومی نفوذ کنند، وارد فضای اینچنینی شده و از اعتراضات به نفع خود بهره برداری می کنند.
همچنان که ذکر شد، دلایل اعتراضات عمومی گاهی اقتصادی و گاهی سیاسی و گاهی اجتماعی است اما پیشینه سیاست های رسانه های معاند نشان می دهد که در هر اعتراضی به دنبال امنیتی کردن جامعه ایرانی هستند و همزمان که مثلا شاهد اعتراض کارگران در یک واحد تولیدی هستیم، این دست رسانه ها تلاش می کنند تا نگاه های دنیا را به آن متوجه نموده و همراستا با آن برخی گروهک ها را هم تحریک به اقدامات بحران زا نمایند.
موضوعی که به عینه در جریان فوت دختر کردتبار ایرانی مرحومه مهسا امینی شاهد آن بودیم مثال بارزی بر این سیاست گذاری رسانه های معاند بود که آتش گلایه های قومیتی را روشن نمود و با ایجاد آشوب هایی ساختگی در مناطق مربوط به اقوام بلوچ، لر و آذری تلاش کرد نظام را به ضایع کردن حقوق قومیت ها متهم نموده و در ادامه موضوع حجاب را در آن آمیخت و جریان اعتراضی را مطابق با سیاست های جبهه خود چارچوب بندی نمود.
تحریک چهره ها و ایجاد جو روانی حاصل از آن، استمرار همین سیاست های رسانه ای است که هنرپیشه های سینما و تلویزیون، قهرمانان ورزشی و چهره های برجسته را در مقابل مردم قرار داده و فشار معترضان را بر آنان برای اتخاذ موضع همسو بیشتر کرد.
هرچند مدت هاست مسئولان از جنگ فرهنگی و رسانه ای سخن می گویند اما با فراموش کردن و عدم اتخاذ سیاست های پیشگیرانه و حتی تهاجمی در خصوص رهنمودها و دغدغه های مقام معظم رهبری در مباحثی نظیر تهاجم فرهنگی و نفوذ بستر را برای درک نشدن عینی و عمومی این جنگ رسانه ای ناخواسته فراهم می کنند.
علی رغم اینکه عدم راه اندازی به موقع قرارگاه های رسانه ای و برخورداری همه یگان های رسانه ای کشور از فرماندهی بومی، سهل انگاری در موضوع سواد رسانه ای، بی برنامه گی در جهاد تبیین و مدیریت جزیره ای در حوزه رسانه کار را برای برای مدیریت افکار عمومی سخت نموده است، اما این فضا همچنان جذابیت ها و پذیرش و قابلیت خود را دارد تا باور و اعتماد عمومی را به رسانه های داخلی بازگرداند.
اگر بر این باور هستیم که اکنون جبهه دشمن در حوزه رسانه متمرکز شده است و میلیاردها دلار برای براندازی ایران و نظام آن هزینه می کنند غفلت از تجهیز سنگرهای رسانه ای داخلی در همه قالب های آن، می تواند غلبه معاندان بر افکار عمومی و جهت دهی بر آن را تسهیل کند.
اگر قرارگاه های رسانه ای شکل موجهی بر خود بگیرد و تصمیمات پیش دستانه نسبت به رسانه های نفاق صورت پذیرد، می توانیم نقشه های براندازانه و فتنه انگیز را نقش بر آب کنیم چراکه قدرت کنونی ایران در حوزه نظامی، قدرت افزایی در حوزه نرم و رسانه را بیش از پیش ضروری می نماید.
همچنان که توطئه چینی ها به ویژه ها با تحریک برخی گروه ها و دولت ها در کشورهای همسایه مستمرا رصد و اقدامات آنی برای بی اثر کردن یا عقب نشاندن در اقلیم نظامی از سوی اتاق فرماندهی واحد نظام صورت نی پذیرد، در حوزه رسانه و فرهنگ نیز به تشکیل چنین سازمان هایی که در بزنگاه ها دست به اقدام فوری بزند، نیاز داریم.
بنظر می رسد تدابیر آتی در قبال رسانه های معاند و شگردهای منافقانه آن ها باید از پدافند به سمت آفند تغییر یابد تا از سم پاشی برنامه ریزی شده برای تاثیرگذاری بر اقشار مختلف پیشگیری نماید.
آنچه در این مدت اخیر شاهد بودیم که به دنبال قوت گرفتن نفوذ ایران و سیاست های نظامی و مذهبی در منطقه و بین الملل از جمله برگزاری تاریخی و باشکوه راهپیمایی اربعین، مقاومت و پافشاری در موضوع برجام، عضویت نهایی در شانگهای و سخنرانی قدرتمندانه رئیس جمهور در سازمان ملل و پیاده روی از مقابل اجتماع منافقان تیری بود که بر جبهه برانداز اثر عمیقی گذاشته بود لکن برای ممانعت از درک وسعت این نفوذ، دشمنان با به کارگیری رسانه های سازمان یافته خود تلاش کردند تا آن ها را کم اثر جلوه داده و اذهان عمومی و بین المللی را به سمت ناآرامی های داخلی سوق دهند و با بزرگنمایی اغتشاشات از اقدامات بعدی ایران ممانعت به عمل آورند لذا آفند آتی در حوزه رسانه ضرورت دارد تا شگردهای منافقانه رسانه های معاند و سیاه نمایی برای براندازی نظام و شوکت و عظمت ملت بزرگ ایران را خنثی سازد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰