یادداشت:سهیلا میاحی
راهبرد هوشمندانه زنان ایرانی؛ روایت موفقیت در دل محدودیتها

یادداشت خبرنگار#تیم_شهید_احمد_غدیریان,مدیریت کلان جوامع غربی با شعار ظاهرفریب برابری جنسیتی، به ظاهر یکی از موفقترین پروژههای روابط عمومی در عصر مدرن به شمار میرود. این جوامع، خود را به عنوان مدافعان حقوق زنان و الگویی برای جهان سوم به تصویر میکشند. با این حال، واکاوی عمیقتر در لایههای زیرین قدرت، اقتصادی و فرهنگی، تناقض بزرگی
یادداشت خبرنگار#تیم_شهید_احمد_غدیریان,مدیریت کلان جوامع غربی با شعار ظاهرفریب برابری جنسیتی، به ظاهر یکی از موفقترین پروژههای روابط عمومی در عصر مدرن به شمار میرود.
این جوامع، خود را به عنوان مدافعان حقوق زنان و الگویی برای جهان سوم به تصویر میکشند. با این حال، واکاوی عمیقتر در لایههای زیرین قدرت، اقتصادی و فرهنگی، تناقض بزرگی را آشکار میسازد: واقعیت زندگی برای بسیاری از زنان در غرب، نه بر پایه شایستگی، بلکه بر اساس منطق استثمار و کالاشدگی سیستماتیک شکل گرفته است. نظام غربی، نه در پی آزادی واقعی زن، که در جستوجوی بازتعریف و بهینهسازی شیوههای بهرهکشی از اوست.
استثمار اقتصادی در پوشش اشتغال:
ادعای برابری اقتصادی، یکی از ارکان اصلی گفتمان فمینیسم لیبرال غربی است. اما این برابری در عمل، به معنای ورود زنان به بازار کار با دستمزدهای نابرابر و سقفهای شیشهای غیرقابل نفوذ است. آمارها به وضوح گویای این نابرابری هستند: سهم زنان در پستهای مدیریتی ارشد و هیئتمدیره شرکتهای بزرگ و فهرست ۵۰۰ شرکت بزرگ، به ندرت از ۵درصد فراتر میرود. در عرصه سیاست، که نماد توزیع واقعی قدرت است، این نابرابری بسیار شرمآورتر است. از میان قدرتهای اصلی غرب، تعداد رؤسای جمهور یا نخستوزیران زن در طول تاریخ آنها، به تعداد انگشتان یک دست نمیرسد. این عدم توازن در سطح وزارت و مجلس نیز مشهود است. این امر به وضوح نشان میدهد که ساختار قدرت در غرب، یک «باشگاه مردانه» باقی مانده و حضور زنان، اغلب نمادین و برای ارائه چهرهای مدرن از سیستم است، نه انتقال واقعی قدرت به آنان.
بردگی جنسی سیستماتیک:
غرب با ابزارهای فرهنگی، بدن زن را به کالایی برای مصرف عمومی تبدیل کرده است. صنعت مد، زیبایی و به ویژه پورنوگرافی، که ستونهای اقتصاد لیبرال -کاپیتالیستی هستند، مستقیم و غیرمستقیم به این کالاسازی دامن میزنند. در این سیستم، «آزادی» زن به «آزادی در نمایش بدن» برای کسب سود سقوط کرده است. این شکل از بردگی مدرن، اگرچه با ظاهری فریبنده و داوطلبانه ارائه میشود، اما در باطن، زنان را در چرخهای از خودشیءانگاری اسیر میکند. فشارهای اجتماعی برای مطابقت با استانداردهای غیرواقعی زیبایی، که خود توسط همین صنایع ایجاد شده، منجر به آسیبهای روانی گسترده، اختلالات غذایی و وابستگی اقتصادی میگردد. بنابراین، میتوان گفت آزادی جنسی تبلیغشده، در عمل به بردگی نوینی تبدیل شده که در آن، زن هم محصول است، هم مصرفکننده و هم قربانی.
فاجعه درونی و فروپاشی بنیان خانواده:
وضعیت درونی زنان غربی، برخلاف تصویر رنگارنگ رسانهای، بسیار اسفبار است. سیستم غربی با ترویج فردگرایی افراطی، زن را از اصلیترین شبکه امنیت و حمایت خود، یعنی کانون خانواده، جدا ساخته است. نتیجه این سیاست، انزوای گسترده، افسردگی بیسابقه و احساس پوچی در میان زنان است. آمارهای نگرانکننده درباره مصرف داروهای ضد افسردگی، افزایش خشونتهای خانگی و تعداد زنان بیخانمان، گواهی بر این مدعاست. سیستم با شکستن خانواده، زنان را به نیروی کار ارزان و منفردی تبدیل میکند که به راحتی قابل مدیریت و استثمار هستند. در این الگو، زن نه به عنوان محور خانواده، که به عنوان یک «مصرفکننده» تنها تعریف میشود که تمام نیازهای عاطفی و هویتی خود را باید از طریق خرید کالاها و خدمات بازار تأمین کند.
نتیجهگیری:
جامعه غربی با ایجاد یک توهم بزرگ جهانی در مورد آزادی زنان، در عمل آنان را در دامهای جدیدتری اسیر کرده است. این سیستم، زن را نه بر اساس شایستگیهای انسانی و قوه عقلانی، بلکه بر اساس قابلیتهایش برای تولید ثروت و ارضای امیال بازار میطلبد. واقعیت زندگی زن در غرب، روایتی از استثمار اقتصادی، بردگی جنسی پوشیده در لفافه آزادی، و انزوای عاطفی است. شکاف عظیم میان ادعاهای حقوق بشری غرب و واقعیتهای آماری و اجتماعی در این جوامع، نیاز به بازخوانی انتقادی الگوی توسعه غربی را بیش از پیش آشکار میسازد.
#طنین_خوزستان
#تیم_شهید_احمد_غدیریان
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰