برزو نیک نژاد خودش را پیشتر با ساخت فیلمها و مجموعههای طنزی مانند “دردسرهای عظیم”، “زاپاس”، “لونه زنبور” و… پیش روی مخاطب قرار داده و اینبار هم با ساخت فیلم سینمایی «دوزیست» تجربهای متفاوت را رقم زده است.
فیلم حکایت زندگی «عطا»، «مجتبی» و «حمید» است؛ رفقایی که در خانهای داخل یک گاراژ در جنوب شهر با هم زندگی میکنند. درعین دوستی به ظاهر عمیق و صمیمی، بخاطر مشکلاتی که دارند در پسپرده اما به فکر منافع خودشان هستند و ورود ناگهانی یک دختر جوان و غریبه به خانهشان که البته او هم پر از پنهان کاری است، زندگی این سه را دچار چالش میکند.
«دو زیست» با نیش و کنایه حکایت انسانهای فرودست جامعه است؛ کسانی که شاید برای بقا گاه نیاز به دور زدن دیگران و یا به اصطلاح زیرآبی رفتن دارند تا زیرگامهای دیگران له نشوند. البته قرار نیست نیکنژاد مستقیما سراغ این تکخط رفته باشد همانطور هم که صرفا اشاراتی به این ماجرا دارد.
فیلمنامه انگار مدام درحال تغییر هویت است و این همان نقطه ضعف فیلم است. فیلم در میانه دو ریتم طنز و درام در کشاکش است. شاید این نیز از هوشمندی کارگردان باشد یعنی برای آنکه مخاطب را پای درام خود بنشاند، گریزی به طنز هم میزند. البته درام قصه هم اندکی بیجان است.
فیلمنامه ژست روشنفکری به خود میگیرد و گاه درحد فیلمی ابتر افول میکند. به همین دلیل هم فیلمنامه چندان قوام و ساختار ندارد و اگر کست بازیگران حرفهای را دورهم نمیچید، کمکم تا حد یک فیلم ضعیف افول میکرد. «دوزیست» روایتی در سطح از زندگی طبقه کمبرخوردار جامعه است که ویژگیهایی همچون داشتن آرزوهای دور و دراز، سرک کشیدن در زندگی هم، جست و خیز برای پیمودن ره صدساله در یک شب، راهحلهای نادرست برای حل مشکلات و … را کنار خود میبیند.
داستان فیلم اغلب در لوکیشن گاراژ روایت میشود که جایی است تلخ و تاریک که کمترین بهره از مواهب زیستی به خود میبیند. این طراحی طعنه به جامعه و زیستگاه طبقه فرودست هم میزند؛ گعده انسانهایی که مدام درحال سرک کشیدن به حریم خصوصی دیگراناند. این ژست روشنفکری فیلمنامه به نظر نیاز به پرداخت بیشتری داشت.
شخصیتهای «دوزیست»، خاکستری هستند. معرفی کاملی از آنان در فیلم صورت نمیگیرد و شخصیتشان کامل نمیشود پس مخاطب حق دارد تا انتها متوجه منش و شخصیت عطا (که قرار است نقش قهرمان قصه را ایفا کند) نشود.
البته فیلم برای مخاطبان عمومی سینما که به دنبال سرگرمی است، کشش و جذابیت لازم را دارد و گروه بازیگران حرفهایش نیز برگ برنده «دو زیست» هستند. هادی حجازیفر با نقش و گریمی متفاوت، توانسته کارکتر جدیدی خلق و توجه مخاطب را بیش از سایر بازیگران به خود جلب کند. جوادعزتی، پژمان جمشیدی و ستاره پسیانی و در کنار همه اینها هنرمندی سعید پورصمیمی ترکیبی کاربلد را چیده است.
نیکنژاد پایانبندی مناسبی را بر فیلم سوار کرده و از این رهگذر نیز تا حدودی با فروبردن تماشاگر در بهت و ناباوری، گلیم فیلم را از آب بیرون کشیده است. جایی که با روکردن دست حمید، نمایشی از دور زدن و زیرآبی رفتن را تصویرسازی کرده و مفهوم دوزیست را برای تماشاگر بیان میکند. «دوزیست» هم تجربه دیگری در سینماست هرچند در نمایش یک درام اجتماعی کامل ناموفق است. قرار نیست جزء کارهای باکیفیت قلمداد شود اما بازهم توانایی جذب مخاطبش را دارد.
احمد افروز ؛ منتقد سینما
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰