کد خبر : 6653
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۹

دوربین ها و قلم ها در مقابل ازدحام جمعیت سرخمیده شد

دوربین ها و قلم ها در مقابل ازدحام جمعیت سرخمیده شد

به گزارش پایگاه خبری هنر قلم_ حدیث کریمی_روزی که دوربین ها و قلم ها نتوانستند در برابر موج جمعیت مردم خوزستان قد علم کنند، در تاریخ ثبت شد اما روز سختی برای مردم کشورمان بود زیرا گوهر ارزشمندی در عراق به خاک و خون کشیده شد؛ آمریکا آنجا لانه کرده و دسیسه ای راه اندازی

به گزارش پایگاه خبری هنر قلم_ حدیث کریمی_روزی که دوربین ها و قلم ها نتوانستند در برابر موج جمعیت مردم خوزستان قد علم کنند، در تاریخ ثبت شد اما روز سختی برای مردم کشورمان بود زیرا گوهر ارزشمندی در عراق به خاک و خون کشیده شد؛ آمریکا آنجا لانه کرده و دسیسه ای راه اندازی کرده بود تا بتواند الماس گرانبهای اسلام و ایران را از ما بگیرد آن هم در کشوری که سالهاست برادری خود را ثابت کرد
امریکا قادر نبود رو در روی شیر ایرانی، سردار حاج قاسم سلیمانی حاضر شود ؛ و در بامداد ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ او را به شهادت رساندند.

نخستین استان میزبان پیکر پاک سردار عاشقان، خوزستان دروازه تشیع بود

در این میان بودند افرادی که شاید کمتر دیده شوند اما نقشی را اجرا می کنند که هدایت افکار جوامع را بر عهده دارند؛ اصحاب رسانه های دیداری و شنیداری و مکتوب و عکاسان و فیلم برداران که با دوربین ها و قلم ها و صدای خود توانستند گوشه ای از این موج جمعیت عاشق استقبال کننده از سردار را به سمع و نظر جهانیان برسانند.

عکاس و خبرنگار خبرگزاری ایرنا در خوزستان با بیان اینکه سردار شهید قاسم سلیمانی، فرمانده بنام ایران و جهان بود، می گوید: به عنوان یک خبرنگار انقلابی و ایرانی، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را کاملا می شناختم.

حمیدرضا ترابی فرد لحظه شهادت سردار را این گونه تفسیر می کند: زمانی که خبر شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی را بامداد ۱۳ دی ماه شنیدم، باور نمیکردم که خبر صحت داشته باشد تا اینکه خبر شهادت را در خبرگزاری جمهوری اسلامی رویت کردم. قلبم به تپش افتاد، باورکردنی نبود، تا صبح منتظر بودم تا به محل کار بروم و پیگیر اخبار و جریانات واقعه شوم.

ترابی فرد بیان می کند: پس از یک سال از شهادت فرمانده؛ جای خالی سردار در منطقه خالیست، وجود وی باعث دلگرمی برای ما در مقابله با دشمنان اسلام و انقلاب بود.

خبرنگار ایرنا در خوزستان عنوان می کند: در پی شهادت سردار اطرافیان با تماسهای مکررد در پی دریافت اطلاعات جدید از شهادت سردار بودند.

ترابی فرد در پاسخ به این سوال که در زمان پوشش خبری مراسم سردار چه چیزی بیشتر برای تان جالب بود، اظهار می کند: حضور جمعیت میلیونی برای تشیع پیکر سردار بی نظیر بود که انقلابی باشکوه را کشور به خود دید.

او خاطره ای از آن روز تشیع شهید سلیمانی می گوید: صبح روز ۱۷ دی ماه بود که از ساعت ۶ صبح در محل فرودگاه آبادان منتظر ورود پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی بودیم تا گزارش تصویری از مراسم تشیع تهیه کنم، با گذشت زمان بر سیل جمعیت افزوده می شد، ساعت حدود۱۱ صبح بود که هرطرف میدان فرودگاه آبادان را نگاه می کردم مملو از جمعیت بود که با ورود خودروی حامل شهید ابومهدی المهندس و قاسم سلیمانی برای تشییع به راه افتاد و جمعیت به حدی زیاد بود که اجازه تردد به خودرو ها داده نمی شد. در اهواز هم از میدان مولوی تا چهار راه نادری تردد انسانی غیر ممکن بود، زمانی که با خودروی بالابر شرکت توزیع برق برای تصویر برداری به ارتفاع رفتم از آن بالا به محبوبیت سردار پی بردم که به حق شهید سلیمانی «سردار دلها» است که با شهادتش این جمعیت را به خیابان ها کشانده است.

 

تلخ ترین واقعه در ساعت ۱ و ۲۰ دقیقه بامداد رخ داد

 

ثریا زندیار؛ خبرنگار روزنامه روزان در خوزستان این گونه از شناخت خود در مورد سردار قبل از شهادت می گوید: سردار را بسیار عمیق می شناختم، اوج شناختم از این شخصیت محبوب، زمان حملات داعش به مردم بی گناه عراق و سوریه بود که آرزو می کردیم کسی بتواند داعش را نیست و نابود کند، از آنجایی که اقدامات امنیتی مرزی و برون مرزی را پیگیری می کردم، شخصیت مبارزه طلبانه و وطن دوستانه سردار سلیمانی را بیشتر شناختم و با سخنان ایشان در خصوص نابودی داعش، و حراست از خاک ایران، احساس امن بودن داشتم.

زندیار روز خبردار شدن شهادت سردار این گونه توصیف می کند: ساعت ۵ و ۴۰ دقیقه صبح بود از خواب بیدار شدم. طبق معمول هر روز، گوشی تلفنم را برداشتم که پیامهای دریافتی را بخوانم، یکی از دوستانم یک خبر کوتاه برایم ارسال کرده بود که: *”سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در فرودگاه بغداد به شهادت رسید.”* برق از سرم پرید، بلند شدم ایستادم و دوباره نشستم؛ علیرغم اینکه دلم نمیخواست صحت خبر را پیگیری کنم اما همه ناگزیر بودیم آنچه رخ داده بود را بخوانیم، گروه های خبری و خبرگزاری های رسمی را چک کردم، و متاسفانه تلخ ترین واقعه در ساعت ۱ و ۲۰ دقیقه بامداد رخ داده بود و تلخ ترین خبر در تاریخ ثبت شده بود.

وی با بیان این که حالِ آن لحظه قابل توصیف نیست، و اصلا در قالب کلمات نمی گنجد، ادامه می دهد: فرمانده بیدار و هشیار ملت ایران در میدان ها بود، عمیقا ناراحت بودم و اینکه هیچ کاری از دست هیچکس بر نمی آمد، به عمق ناراحتی مان اضافه میشد.

این روزنامه نگار با اشاره به اینکه یک سال از شهادت سردار گذشته، شهادت را پایان قصه مقاومت نمی داند و می گوید: البته که پس از شهادت ایشان، سردار سلیمانی های ایرانِ بزرگ بیشتر می شوند و راه سردار دلها ادامه دار خواهد بود اما اکنون دلمان برای سردار محبوبمان تنگ شده و این دلتنگی تمام شدنی نیست.
زندیار در ادامه از احوال و واکنش اطرافیانش در مواجهه با شهادت سردار می گوید: اطرافیانم هم از این رخداد تلخ به شدت ناراحت بودند، مادرم به محض اینکه برنامه ای در خصوص حاج قاسم از تلویزیون پخش می شود، تا پایان برنامه گریه می کند، تصاویر ایشان را که در روز تشییع با خود به خانه آورده بود، در خانه قاب کرده و برای شخصیت این شهید بزرگ و تمام تصاویر ایشان بسیار احترام قائل است. این حس در بین تمامی اعضای خانواده و نزدیکان وجود دارد.

 

احساس یتیمی کردم

در ادامه فاطمه زومند خبرنگار روزنامه کیهان می گوید: سردار را می شناختم و در جریان فعالیت های ایشان در سپاه قدس و مبارزه با داعش در عراق و سوریه بودم.

این روزنامه نگار خوزستانی ادامه می دهد: باشنیدن خبرشهادت سردار به شدت غمگین شدم و گریه کردم و قلبم درد گرفت و یکبار دیگر احساس یتیمی کردم چون سردار را به اندازه پدرم و شاید هم بیشتر دوست داشتم.

زورمند بیان می کند: یکسال از شهادت سردار گذشته و بار غمش کم که نشد سنگین تر هم شد، دنیای بدون قاسم سلیمانی پشیزی نمی ارزد، دنیایی که خونخواران تحمل وجود نازنین سردار آزاده ما را نکردند و بزدلانه ترین راه یعنی ترور او را برنامه ریزی کردند، دنیای بدون حاج قاسم دنیای ترسناک و بی مهری است.

او از حال و هوای اطرافیانش می گوید: اطرافیان همه از محبین حاج قاسم بودند، مادر روزها کارش گریه بود و حسرت و افسوس میخورد، ساعت ها جلوی تلویزیون می نشست و با فیلم های حاج قاسم اشک می ریخت.

این روزنامه نگار در ارتباط با روز تشییع در اهواز اظهار می کند: عشق سردار که در دل همه بود و مخصوص هیچ دسته و گروهی نبود و همه طیفی برای تشییع آمده بودند و بسیار ناراحت و اندوهگین بودند، اهواز آن روز عجیب جمعیتی به خود دید ، مردم موج موج می آمدند تا فقط ارادت خود را به سرباز مخلص وطنشان ثابت کنند.

 

حاج قاسم برای ما اسطوره ای تاریخی بود

 

یکی دیگر از خبرنگاران خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در خوزستان عنوان می کند: ‌باتوجه به اینکه شغل رسانه و عرصه فعالیت در حوزه نیروهای مسلح را انتخاب کردم آشنایی خوبی با چهره‌ها و قهرمانان ملی از جمله سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی داشتم و از سال ۹۲ که نبرد مدافعان حرم با نیروهای تکفیری در سوریه و عراق شدت گرفت، رشادت های این انسان بزرگ، روز به روز برای ما بیشتر نمایان و آشنایی ما نیز بیشتر می شد.

رضا خبازان اظهار می کند: حاج قاسم دیگر برای ما به اسطوره ای تاریخی تبدیل شده بود و روزی نبود که اخبار ایشان را در رسانه ها دنبال نکنیم.

او ادامه می دهد: بامداد جمعه سال ۱۳۹۸ شاید خبر شهادت سردار دل ها بزرگترین شوک تاریخی بود که به ملت ایران وارد شد؛ روز جمعه معمولاً وقت استراحت است اما با این وجود ساعت ۸ صبح از خواب پریدم و مانند همیشه ابتدای گوشی همراه خود را چک کردم که یکی از همکاران رسانه ای عکسی از صحنه شهادت حاج قاسم برای من ارسال کرده بود بدون هیچ توضیحی، فقط نوشته بود رضا حاج قاسم رفت .

خبرنگار خبرگزاری ایرنا خوزستان با بیان اینکه در ابتدا گمان کردم یک شوخی رسانه ای است اما وقتی سایر گروه های مجازی را بررسی کردم یکباره آوار بر سرم خراب شد، می افزاید: فعالیت در عرصه رسانه و دیدن صحنه های خشن و شاید تا اندازه احساسات را از ما به دور کرده اما این نخستین باری بود که بغض گلوی من را گرفته و اشک از چشمانم جاری شد و بیشترین چیزی که من را ناراحت میکرد این بود که چرا در این لحظه کاری از دست من بر نمی آید.

او تصریح می کند: هرچه ساعت های بامداد جمعه میگذشت خبرها و روایت های متعددی از لحظه شهادت سردار سلیمانی به گوش ما می رسید و تنها کاری اهواز دستم بر می آمد این بود که به دفتر خبرگزاری بیایم تا شاید بتوانم اخبار را بهتر پیگیری کنم.

خبازان می گوید: آن روز سخت ترین لحظه‌های زندگی را تجربه کردم و گویا آرزوی دیرینه دیدار سردار سلیمانی را دیگر باید به فراموش می سپردم و این بیشتر از هرچیزی آزارم می داد.

او در ادامه با بیان اینکه اکنون که یک سال از شهادت سردار سلیمانی گذشته، هنوز داغ از دست دادن این بزرگمرد و رشادت هایی که در زمان سیل خورستان داشت از یاد من نرفته و روز به روز برای الگو برداری از شخصیت والای ایشان با خود تمرین می کنم. تاکید می کند: حاج قاسم از میان ما رفت اما مکتب سلیمانی زنده است و ما نیز رهروان او خواهیم ماند.

خبازان در ارتباط با روز تشییع سردار دلها در اهواز می گوید: در زمان تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی حضور کودکان گریان بیشترین صحنه قابل توجه بود چرا که این کودکان هیچگاه درکی از وجود حاج قاسم نداشتند اما غم از دست رفتن یک بزرگمرد تاریخی ایران را احساس کرده بودند.

خبرنگار ایرنا در خوزستان بیان می کند: تنها خاطره ای که در این روز به یاد دارم ازدحام جمعیت و برای ثانیه هایی سختی نفس کشیدن بود که آن زمان فهمیدم که چه گوهر با ارزشی را از دست داده ایم که مردم اینگونه با ماتم نشستند.

 

هنوز متوجه نیستیم چه کسی را از دست داده ایم

 

 

خالدی که به عنوان عکاس پایگاه خبری رهیاب نیوز در مراسم تشییع سردار حاضر شده بود هم در وصف سردار سلیمانی می گوید: به قول فرمایشات مقام معظم رهبری” حاج قاسم یک شخص نبود یک مکتب بود” ؛ در مورد شناخت بنده از سردار، همیشه به دوستانم می گویم: هنوز تنمان گرم است و متوجه نیستیم چه کسی را از دست داده ایم.

این عکاس خوزستانی در خصوص وصف لحظه شهادت سردار می گوید: ابتدا از فضای مجازی این خبر را متوجه شدم؛ دست بریده حاج قاسم را باورم نمی شد، با خود می گفتم این هم یک حاشیه است که در فضای مجازی منتشر شده، ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه بود که از طریق شبکه خبر این حادثه تایید شد و آن لحظه نمی‌دانستم باید چه کار کنم، هیچ چیزی به ذهنم نمی رسید تا دوستان گفتند که قرار است در مصلای اهواز، مراسمی بعد از نماز جمعه برگزار کنیم و من هم در آن مراسم کمک هایی انجام دادم. هنوز که هنوز است
بعد از یک سال از شهادت سردار، با دیدن عکس ها و فیلم هایش در رسانه ملی و فضای مجازی، حال من همچنان خوب نیست، امیدوارم تا زمانی که زنده ام چنین قهرمانانی را از دست ندهیم.

خالدی، شب حادثه را اینگونه تشریح می کند: شب شهادت حاج قاسم به دوستان گفتم انتقام میگیرم، روز تشییع فیلمی از دختر بچه ای گرفتم که می گفت عمو قاسم را آمریکایی ها شهید کردند، خواهرزاده شش ساله ام با دیدن این فیلم تحت تاثیر قرار گرفت. حاج قاسم در سخنرانی هایشان فرموده بود “آن دختر کم حجاب هم هم دختر من است” می شد این فرمایش حاج قاسم را در بین مردم و روز تشییع دید، مردم از هر تیپ و ظاهر و مذهب با هر پوشش، زن و پیر و موان و بزرگ و کوچک برای بدرقه پیکر پاکش آمدند.
می توان نام باشکوه ترین و بی بدیل ترین تشییع را برای میزبانی مردم خوزستان و اهواز از شهدای حادثه ۱۳ دی ۹۸ در عراق و سردار بزرگ حاج قاسم سلیمانی در تاریخ نوشت.

این عکاس خبری خاطره ای از سردار بیان می کند: در جریان سیل ۹۷، یک روز یک بالگرد بر فراز آسمان روستای بام شهرستان اهواز پرواز کرد با خود گفتم” کاش من هم در آن هواپیما بودم و تصاویری را به ثبت می‌رساندم و این حادثه سیل را به خوبی پوشش می دادم. چیزی نگذشت که سه نفر در آب به سمت ما می آمدند وقتی خوب نگاه کردم حاج قاسم و دو نفر دیگر را دیدم… واقعاً زبان قاصر است برای گفتن لطف و محبتی که سردار دلها به مردم استان خوزستان و سایر کشور داشته است. انشالله دیگر چنین اتفاق تلخی برای ایران بزرگ شاهد نباشیم.

به گزارش پایگاه خبری هنر قلم، خوزستانی ها با شکوه هر چه تمامتر پیکر پاک سردار دلها حاج قاسم سلیمانی را تشییع کردند اما این دوربین ها و قلم ها بودند که در مقابل ازدحام جمعیت میلیونی سر فرود آوردند، جمعیتی که عاشقانه برای شهادت سردار اشک می ریخت اما پیمان بستند که استوار از همیشه راه شهدا را ادامه دهند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

16 + ده =


دسته‌بندی نشده